ارسال شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, - 20:6
آنقدر گريه نمودم كه خرابش كردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشي در دلش افكندم و آبش كردم
غرق خون بود و نمي مرد زحسرت فرهاد
خواندم افسانه ي شيرين و به خوابش كردم
دل كه خونابه ي غم بود جگر گوشه ي درد
بر سر آتش جور تو كبابش كردم
زندگي كردن من مردن تدريجي بود
آنچه جان كند تنم، عمر حسابش كردم
نظرات شما عزیزان: